|
دو شنبه 30 بهمن 1391برچسب:, :: 1:21 :: نويسنده : مهربونی
وقتی راه رفتن آموختی، دویدن بیاموز و دویدن که آموختی ، پرواز رابیاموز راه رفتن بیاموز ، زیرا راههایی که می روی جزیی از تو می شود و سرزمین هایی که می پیمایی بر مساحت تو اضافه می کند . دویدن بیاموز ، چون هر چیز را که بخواهی دور است و هر قدر که زودباشی ، دیر
و پرواز را یاد بگیر نه برای اینکه از زمین جدا باشی ، برای آن که به اندازه فاصله زمین تا آسمان گسترده شوی . من راه رفتن را از یک سنگ آموختم ، دویدن را از یک کرم خاکی و پرواز را از یک درخت . بادها از رفتن به من چیزی نگفتند، زیرا آنقدر در حرکت بودند که رفتن را نمی شناختند . پلنگان ، دویدن را یادم ندادند زیرا آنقدر دویده بودند که دویدن را از یاد برده بودند . پرندگان نیز پرواز را به من نیاموختند... زیرا چنان در پرواز خود غرق بودند که آن را به فراموشی سپرده بودند . اما سنگی که درد سکون را کشیده بود ، رفتن را می شناخت . کرمی که در اشتیاق دویدن سوخته بود ، دویدن را می فهمید . و درختی که پاهایش در گل بود، از پرواز بسیار می دانست آنها از حسرت به درد رسیده بودند و از درد به اشتیاق و از اشتیاق به معرفت .
بگذار تا از تو بگذرند ... تو فقط به سفرت ادامه بده و استقامت داشته باش همیشه به خاطر داشته باش ... دریای آرام ناخدای با تجربه و ماهرنمی سازد. جایی در قلب هر انسان وجود دارد که در آن افکار تبدیل به آرزو میشوند و آرزوها به اهداف بدل می گردند . جایی که در آن هر غیر ممکنی ؛ ممکن می شودتنها اگر به هدف هایمان ایمان داشته باشیم . چند چیز هست که برای یک زندگی شاد و موفق به آن نیاز داریم ..اعتقادات ..اهداف و آرزوها ..عشق ..خانواده و دوستان و از همه مهم تر اعتماد به نفس
نظرات شما عزیزان: somayyeh
![]() ساعت17:44---1 اسفند 1391
سلام مهربونم.
ميام بهت سر ميزنم فقط كم لطفي ميكنمو نظر نميدم. اكثرا پاي سيستمم گوشي دستم نيس فدات شم ولي هميشه بيادتم. پاسخ:سلام اشکالی نداره مهم اینه که بهم سر میزنی. somayyeh
![]() ساعت14:10---30 بهمن 1391
سلام مهربوني.
خوبي؟ مارو نمي بيني خوشي؟ اين متنو خيلي دوس داشتم. ممنون. پاسخ:سلام خانمی خیلی وقته نیستی نه زنگی نه پیامی...دلمون واست تنگ شده بود. ![]()
![]() |